- مقاومت کردن
پتودن پایداری کردن ایستادگی کردن ایستادگی کردن پایداری کردن} امیر خراسان... بپاسخ گفت که کار ایشان زیادت از آن است که با ایشان مقاومت و مقاتلت توانیم کردن،) (سلجوقنامه ظهیری. چا. خاور 15)
معنی مقاومت کردن - جستجوی لغت در جدول جو
- مقاومت کردن
ایستادگی کردن، پایداری کردن، مدافعه کردن، استقامت ورزیدن، پای مردی کردن
متضاد: تسلیم شدن
متضاد: تسلیم شدن
- مقاومت کردن
للمقاومة
- مقاومت کردن
Balk, Resist, Withstand
- مقاومت کردن
faire une pause, résister
- مقاومت کردن
desmayarse, resistir
- مقاومت کردن
відмовлятися , опиратися , витримувати
- مقاومت کردن
recusar, resistir
- مقاومت کردن
odmawiać, opierać się, wytrzymywać
- مقاومت کردن
отказываться , сопротивляться , выдерживать
- مقاومت کردن
weigeren, weerstaan
- مقاومت کردن
rifiutare, resistere
- مقاومت کردن
انکار کرنا , مزاحمت کرنا , برداشت کرنا
- مقاومت کردن
หยุด , ต่อต้าน , ทนทาน
- مقاومت کردن
kukataa, kupinga, kushinda
- مقاومت کردن
להתנגד , לעמוד בפני
- مقاومت کردن
sich weigern, widerstehen, standhalten
- مقاومت کردن
退缩 , 抵抗 , 经受住
- مقاومت کردن
주저하다 , 저항하다 , 견디다
- مقاومت کردن
direnmek
- مقاومت کردن
menolak, menahan
- مقاومت کردن
প্রতিবাদ করা , প্রতিরোধ করা
- مقاومت کردن
इनकार करना , प्रतिरोध करना , सामना करना
- مقاومت کردن
躊躇する , 抵抗する , 耐える
